دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
چشمانم گریان است و دلم خون
دل من صاف است به زلالی آب
وچشمانم گریه می کنند مانند اسمان
دستانم خسته از پارو زدن
دیگر به چه امیدی زنده بمانم
وقتی در این دریای بیکران ساحلی پیدا نیست
آری
این دریای غم من است
غم های من پایان نخواهد یافت
... دلم شکســـت...
من نا امید نمی شوم و همچنان پارو
می زنم
چون خدا را دارم
خدای من
دل شکسته ی مرا ترمیم کن
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, ساعت
10:6 توسط سمیرا | نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |